سیدتقی کمالیدبیر علمی همایش ملی سواد رسانهای و مسئولیت اجتماعیامروزه ملاحظات جدیدی برای شناخت سطوح توسعه یافتگی جوامع و به تبع آن فردی و اجتماعی مطرح است. تحولات و تطورات زندگی بشر ما را ملزم میکند گذشته را بخوانیم و آینده را بنویسیم. برای نیل به این مهم باید به دانش و مهارتهای جدید مجهز شد. قدرت تفکر(تفکر محاسباتی) و شناختی و مدیریت آن(مدیریت بارشناختی) در عصری که با انباشت اطلاعات و گسترش فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی مواجه هستیم، از مؤلفههای مهم توانمندسازی به شمار میرود.«سواد رسانهای و اطلاعاتی» بنیادیترین سطح توانمندی برای زیستن در عصر جدید است. به اختصار و در رساترین تعریف، سواد رسانهای و اطلاعاتی توانایی شناخت، فهم و درک مفاهیم و سیاستهای حاکم بر رسانهها و چگونگی مدیریت فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و روش استفاده مناسب، هوشمندانه و منتقدانه از آنها است. امتداد این توانایی امکان آفرینش و تولید را هم فراهم میسازد. در دوره های زمانی مختلف برخی منابع معیار سنجش ارزش اقتصادی و قدرت سیاسی جوامع بود: طلا، نفت، صنعت و جمعیت. اما امروز جدای بر آنها فرهنگ جهانی و ارتباطات فراملی با محوریت اطلاعات و ارتباطات مبین قدرت و نفوذ جوامع است و بر همین اساس جامعهای پلههای توسعه و پیشرفت را با موفقیت طی میکند که شهروندان آن به سطوح بالایی از دسترسی به اطلاعات و توانمندی بهرهبرداری از آن رسیده باشند. محیط استعدادپرور شرایط مساعدی را برای فعالیتهای ارتباطی و اطلاعاتی از سوی اجتماعات و جامعه مدنی فراهم میسازد. ظرفیتسازی به متن جامعه وارد میشود و تحرک و پویایی را با توانمند کردن شهروندان محقق میکند. به عبارتی دیگر جامعه دانایی محور، جامعهای است که در آن رسانهها و فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی به صرف مطلع کردن مخاطبان از طریق اطلاعرسانی اکتفا نکرده بلکه با توانافزایی و ظرفیتسازی آحاد مردم قدرت شناخت و نقد و نظر میآفریند و در این راستا الگوها و جریانهای فکری، سیاسی و مدیریتی حاکم بر رسانه فهم میشود. آفرینشی که میتواند به شکوفایی جامعه مدد رساند یعنی توسعه و پیشرفت از طریق دانشافزایی، کارآفرینی و ایجاد ثروت. ارزش افزوده یک جامعه محلی یا ملی از طریق این مسیر حاصل میشود و در نهایت توسعه پایدار را رقم میزند.تفکر محاسباتی به ما این قدرت را میدهد که معناها، الگوها و روندها را بشناسیم و آنها را تحلیل کنیم، زیرا در دنیای مملو از تغییرات پی در پی فهم پدیدهها امری بایسته است. رهاورد تفکر محاسباتی متعدد است از جمله اینکه به ما کمک میکند در مقابل رسانهها و حجم انبوه اطلاعات و پیامهایی که مخابره میشود، منفعل نبوده بلکه کنشگر باشیم. رفتار کنشگرانه مبتنی بر ادراک است. هنگامی که یک شهروند جامعه اطلاعاتی در میان ابزارهای فناورانه متعددی قرار میگیرد، از این ابزارها برای توسعه فردی و اجتماعی بهرهبرداری میکند و نه اینکه مقهور شده و سرمایه فردی و زمانیاش تحتالشعاع ابزارها و ماشینها پایمال شود. قدرت تفکر وجه تمایز انسان با سایر موجودات است. ماشینهای هوشمند با هوش مصنوعی مدیریت میشوند. زبانهای برنامهنویسی به زبان طبیعی گرایش پیدا میکنند و تعاملات انسان و ماشین پدیدار میشود.انسانها نیز قبل از هر چیز باید از هوش و توانمندی ذهنی و فکری خود بهرهبرداری صحیح داشته باشند. مزیت انسان قدرت تفکر، هوشمندی و مدیریت ذهن است.از سوی دیگر تکیه صرف به افزایش ابزارهای فناورانه عامل توسعه یافتگی و مزیت رقابتی در فضای رقابتی امروز نیست. مهم این است که چگونه اطلاعات بسیاری که از طریق رسانه ها و فن افزارها منتقل میشود را به حد و متناسب با نیاز خود دریافت کرده و بتوانیم آنها را مدیریت کنیم. بیشک نمیتوان جایگاه، نقش و تأثیر رسانهها و فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی را نادیده انگاشت. رسانهها در خدمت انسانها هستند برای توسعه یافتگی و تمدنسازی. هدایت و مدیریت جریانهای اطلاعاتی از حیث فردی، اجتماعی و حکومتی حائز اهمیت است. مهمترین نهادی که میگوید در اطراف ما چه میگذرد رسانهها هستند. اتفاقی که در عمل در حال روی دادن است و در عرصه فناوری، مناسبات اجتماعی و رفتارهای فردی در حال بروز است و در مسیر آینده قرار دارد و پیوسته در حال تغییر و تحول است و به یک حالت باقی نمیماند. رسانه نمایانگر مطالبات اقشار عمومی و صدای مردم است. امروز این رسانهها در محتوا غنی و در تنوع متعدد هستند. اگر از این اصل تبعیت شود، رسانه قدرتمند میشود چون مخاطب بیشتری را جذب میکند. از این رو است که این سئوال مطرح میشود که در فراگرد رسانهای و در هر کنش ارتباطی آغازگر و پایان دهنده کیست؟ رسانهها گفتمانساز هستند یا رسانهها از گفتمان جامعه تأثیر میپذیرند! پیوند تنگاتنگی میان رسانه، جامعه و فرهنگ آن برقرار است در نظریههای رسانه از جمله به این بحث پرداخته میشود که شروع فرایندهای ارتباطی از سوی چه کسی است؟در نظریه برجسته سازی به مردم می گویند که به چه فکر کنید و بنابر نیازسنجی خواسته های مردم در هر منطقه طرح بحث می شود. رسانه بحث را به میان می اندازد (دامن می زد) و یا از آن تأثیر میپذیرد. سواد رسانهای به مخاطب و کاربر رسانهای این قابلیت را میدهد که در این فراگرد اسیر نشود، بلکه هوشمندانه پیام را دریافت و درک کرده، کنشگری کند. ممکن است با این پرسش روبرو شویم که توسعه پایدار در دنیای احاطه شده با رسانهها، ماشینهای هوشمند و فن افزارها چگونه دست مییابد و اساساً ارتباط سواد رسانهای و توسعه پایدار در چیست؟ سواد محصول توانمندی است و کلید ورود به گستره توسعه (با تأکید بر توسعه همه جانبه و پایدار) و توسعه انسانی (عامل محوری و پایه توسعه) برآیند توانمندسازی. انواع سواد در ارتقای کیفیت زندگی دخیل هستند و فرصت ساز و محرک پویایی و نشاط اجتماعات مردمی؛ واقعی یا مجازی! در دنیای رسانه ای شده، از دموکراسی تا سبک زندگی جای جای آن را رسانه ها احاطه کرده اند، پس نیاز به مفاهمه با زبان و قواعد دستوری هستیم که متناسب با این فضا و شرایط است و آن چیزی نیست جز مقوله های توسعه و تمدن. انسان در مسیر تمدن به توسعه می رسد و مدنیت برای جامعه انسانها است که در آن خرد، تعقل و تفکر نقش بنیادی دارد. جامعه اطلاعاتی تنها متکی به فناوری نیست، نباید انسان از دستور کار خارج شود. رسانهها، صرفاً ابزار نیستند بلکه تلقی و فروکاست فناوری به ابزار امر غلطی است. فناوریها مبتنی بر روشها و جریانها هستند. رسانهها نیز خود پارادیم و گفتمان محسوب می شوند که اساس آنها بر مدار مکاتب فکری است و در جذب، گرایش و جهت دهی مخاطبان نقش ایفا میکنند. در جامعه اطلاعاتی، رسانه ها تعیین کننده جهت حرکت به سمت توسعه و تعالی هستند یا بالعکس موجب اضمحلال، رکود و نابودی.از دیگر سو برای رسیدن به توسعه پایدار که امری مستمر و مستدام است به همکاری و مشارکت احتیاج داریم. زمانه به گونه ای است که در بخش های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فضای تعامل، ارتباط و همکاری تسریع کننده دستیابی به اهداف دولت ها، شرکت ها و گروه ها می شود. اصل مهم همکاری و مشارکت در فضای رقابتی موجود در زمینه اقتصاد با شکل گیری همکاری های ملی، منطقه ای و بین المللی مشهود است اما چرا در عرصه رسانه ها و خصوصاً مخاطبان و کاربران رسانه از این موضوع غفلت می شود؟! در اینجا است که موضوع مسئولیت اجتماعی بنابر تاًکید همکاری و مشارکت دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی مطرح می شود. ما در همه جوامع به تعامل و همکاری برای دغدغه های جمعی مشترک احتیاج داریم. به این شکل می توان در مسیر توسعه هماهنگی، همگرایی و هم افزایی را بوجود آورد.رسانه ها جامعه دلخواه را مورد بحث قرار می دهند و از آن نیز تأثیر برای تداوم می گیرند. برای فهم جامعه شبکه ای باید جهان را فهم کرد و سپس دوران مدرن را. در جامعه شبکه ای گسترش آگاهی و تلاش برای تسریع آن ضروری است. مهمترین، کوتاه ترین و کم هزینه ترین راه برای نزدیک شدن به چنین جامعه «دسترسی» است، دسترسی به اطلاعات و دانش برای کارآفرینی و خلق ثروت. اما همانطور که بیان شد دسترسی به اطلاعات و فناوری ها بدون شناخت و قدرت تفکر و توان مدیریتی می تواند به ضد خود تبدیل شده به جای ارتقای دانش و آگاهی بخشی، جهل و نادانی را سبب شود. دسترسی زمانی مزیت و عامل توسعه یافتگی است که با سواد رسانه ای و اطلاعاتی همراه شود. جامعه ای که شهروندانش اطلاعات و دانش را به درستی دریافت کرده و به کار می گیرند، به انسجام و توسعه اجتماعی رسیده، نیروها و استعدادهای مردمی در مسیر صحیح هدایت شده، رشد و توسعه اقتصادی میسر می شود. باید دانست که شناخت و آگاهی بخشی، کنشگری اجتماعی را برای توسعه یافتگی شکل می دهد و در این بین آنچه به وضوح روشن است این است که جامعه توسعه یافته قبل از هرچیز به توسعه انسانی رسیده است و توسعه انسانی با توانمندسازی از طریق سواد آموزی، دانش افزایی و مهارت یابی حاصل می شود و امروزه سواد رسانه ای و اطلاعاتی مصداق مشخص سواد آموزی در عصری جدید با الزاماتی نوپدید است. |
|